معرفی کتاب
2 سال قبل - 104 بازدید

آلمان ۵۰ کودک مصاب به سوختگی و بیماری میکروب استخوان را تداوی کرد


مسوولان در ریاست جمعیت هلال احمر افغانی می‌گویند که ۵۰ تن از کودکان مصاب به سوختگی شدید و بیماری میکروب استخوان که سال گذشته از سوی این نهاد به آلمان فرستاده شده بودند، پس از تداوی به کشور برگشته اند. عرفان‌الله شرف‌زوی، سخنگوی جمعیت هلال احمر افغانی امروز (شنبه، ۵ حمل) در صحبت با رسانه گوهرشاد گفت که ۵۰ کودک به شمول دختران پس از تداوی شش ماه در آلمان، اکنون به کشور برگشته اند. او تاکید کرد که این کودکان مبتلا به سوختگی شدید و بیماری میکروب استخوان بودند که تداوی‌شان در داخل کشور امکان پذیر نیست. به گفته‌ی وی، در حال حاضر ۱۲۰ کودک دیگر در آلمان تحت تداوی قرار دارند. همچنین مولوی مطیع الحق خالص، سرپرست جمعیت هلال احمر افغانی برگشت این کودکان با سلامت کامل را به خانواده‌های شان تبریک گفته است. آقای خالص بیان کرد که مراقبت‌های صحی کودکان صحت‌یاب شده را هلال احمر افغانی انجام می‌دهد و همچنان به مقدار ضرورت، دارو در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد. نهاد خیریه‌ی «دهکده‌ی صلح آلمان» تداوی این کودکان را به عهده دارد که از سال ۱۳۶۸ تا اکنون، چهار هزار و ۸۵۴ کودک بیمار را در ۸۸ دوره به آلمان فرستاده اند که پس از درمان، به کشور بازگشته اند. این در حالی است که هلال احمر افغانی می‌گوید که طی شش ماه گذشته بیش از ۶۰۰ کودک مبتلا به سوراخ قلب تحت تداوی قرار گرفته که از این میان ۱۸۴ تن آنان درمان و به خانه برگشته اند. همچنین بربنیاد آمارهای جمعیت هلال احمر افغانی، نزدیک به ۱۱ هزار کودک مبتلا به سوراخ قلب در این نهاد ثبت است و تلاش‌ها برای درمان آن‌ها جریان دارد. هفته گذشته نیز ۸۰ کودک مصاب به سوختگی شدید و بیماری میکروب استخوان از سوی جمعیت هلال احمر افغانی با همکاری موسسه‌ی دهکده‌ی صلح آلمان، جهت تداوی به کشور آلمان فرستاده شدند.

بیشتر بخوانید
2 سال قبل - 122 بازدید

نی: سال ۱۴۰۱، سال غم‌انگیز و دلخراش برای جامعه‌ رسانه‌ای افغانستان بوده است


نی یا دفتر حمایت‌کننده‌ی رسانه‌های آزاد افغانستان با نشر گزارشی سالانه اعلان کرده است که در سال ۱۴۰۱ خبرنگاران در این کشور مصونیت جانی و روانی نداشته‌ اند. نی با نشر گزارشی گفته است که اواخر سال ۱۴۰۱ برای جامعه رسانه‌ای افغانستان «غم‌انگیز و دلخراش بود». در روزهای اخیر سال خشونت علیه خبرنگاران و کارکنان رسانه‌ها افزایش یافته است. در ادامه آمده است که در سالی که گذشته، «حوادثی دردناکی برای جامعه رسانه‌ای و خبرنگاری اتفاق افتاده و تعدادی از همکاران ما جان‌های‌شان را از دست داده‌اند و تعدادی سخت در وضعیت بد روحی و روانی قرار گرفته‌اند.» در گزارش آمده است که تعدادی از خبرنگاران وظایف شان را از دست داده‌ و حتی مجبور به ترک کشور شده‌اند. نی با اشاره به وضعیت فعلی رسانه‌ها گفته است که نیمی از رسانه‌های افغانستان به‌دلیل مشکلات اقتصادی از فعالیت باز مانده و باقی رسانه‌ها نیز از وضعیت چندان خوبی برخوردار نیستند. در گزارش تاکید شده که این نهاد انتظار دارد نهادهای بین‌المللی و حامی رسانه‌ها و خبرنگاران با ادامه‌ی تعهدات خود، جامعه رسانه‌ای و خبرنگاری افغانستان را پشتیبانی کند. همچنین دفتر حمایت‌کننده‌ی رسانه‌های آزاد افغانستان نیز از حکومت سرپرست خواسته است که در مورد وضعیت امنیتی و مصونیت خبرنگاران اقدامات لازم را روی دست گیرد. در بخشی از این گزارش در مورد تعطیلی رسانه‌ها آمده است که پس از سال ۲۰۰۱، بیش از ۵۲۶ رسانه‌ی تصویری، صوتی، چاپی، خبرگزاری‌ و رسانه‌‌های آنلاین فعالیت می‌کردند؛ اما پس از تحولات سیاسی، بیش از ۵۰ درصد از تلویزیون‌ها، ۴۸ درصد رادیوها، ۶۰ درصد خبرگزاری‌ها و تقریبا ۸۰ درصد رسانه‌های آنلاین متوقف شده اند. نی تاکید کرد که این رسانه‌ها به دلیل مشکلات اقتصادی، نحوی فعالیت‌شان، نوعیت فعالیت‌شان و سطح بلند چالش‌ها مجبور به توقف شدند. نی گفته است: «وضعیت موجود بزرگ‌ترین ضربه را بر پیکر جامعه رسانه‌ای و فعالیت اطلاع‌رسانی در افغانستان زده است.» همچنین در بخشی از گزارش آمده است که براساس یافته‌های نی، در ۲۰ سال گذشته ۱۱ هزار و ۸۵۶ خبرنگار و کارمند رسانه‌ای به‌شمول زنان در افغانستان فعالیت داشتند. در ادامه آمده است که از این میان هفت هزار و ۷۴۶ نفر خبرنگار، شامل پنج هزار و ۶۰۸ مرد و دو هزار و ۱۳۸ زن بودند. به گفته‌ی نهاد نی، پس از تسلط دوباره‌ی حکومت فعلی، تعداد زیادی از خبرنگاران و کارمندان رسانه‌ای کشور را ترک کرده یا بیکار شده‌اند. به‌گفته‌ی این نهاد، در حال حاضر در افغانستان کم‌تر از دو هزار خبرنگار مصروف فعالیت کار خبرنگاری‌ اند و از این میان تنها پنج درصد آنان را زنان تشکیل می‌دهند. در گزارش آمده است که سقوط رسانه‎‌ها دلیل بزرگ بیکار‌شدن خبرنگاران و کارمندان رسانه‌ای در افغانستان می‌باشد. این نهاد بیان کرد که با وجود چالش عدم دسترسی به اطلاعات، مشکل اقتصادی و افزایش خشونت، به‌ویژه بازداشت و لت‌وکوب،‌ سانسور و محدودیت آزادی بیان، خبرنگاران در افغانستان همچنان به اطلاع‌رسانی ادامه داده‌اند. این در حالی است که ظریف کریمی، مسوول نی روز گذشته به رسانه گوهرشاد گفته بود که پس از بازگشت دوباره‌ی حکومت فعلی به قدرت، ۲۸۶ پرونده‌ی خشونت در برابر خبرنگاران را ثبت کرده که ۳۰ مورد آن، در سال ۲۰۲۳ میلادی رخ داده است. آقای کریمی با ابراز نگرانی تاکید کرد که با گذشت هر روز، خشونت در برابر خبرنگاران و کارمندان رسانه‌ای در افغانستان، بیش‌تر می‌شود.

بیشتر بخوانید
2 سال قبل - 101 بازدید

مردی در بادغیس با شلیک اشتباهی گلوله خواهرش را کشت


فرماندهی پولیس ولایت بادغیس می‌گوید که در نتیجه‌ی «شلیک اشتباهی» گلوله در شهر قلعه‌نو، مرکز این ولایت یک دختر جان باخته است. پولیس بادغیس با نشر خبرنامه‌ای گفته است که روز گذشته (شنبه، ۲۷ حوت) یک مرد در حال تمیز کردن سلاح خود بوده که گلوله به صورت «اشتباهی» شلیک شده و به خواهر وی اصابت کرده است. در خبرنامه آمده است که این دختر در نخست شدیداً زخمی شده، اما پس از انتقال به شفاخانه‌ی مرکزی ولایت بادغیس، جان باخته است. این رویداد در روستای «درویش محمدی» از مربوطات حوزه‌ی پنجم امنیتی شهر قلعه‌نو رخ داده است. فرماندهی پولیس در مورد سن این دختر و نوع سلاح چیزی نگفته است. همچنین خبرنامه در باره‌ی هویت مالک سلاح نیز چیزی نگفته است، اما گفته می‌شود که وی از اعضای حکومت سرپرست می‌باشد. این اولین بار نیست که زنان و کودکان به صورت اشتباهی با شلیک گلوله به قتل می‌رسند. پیش از این نیز بارها مانند این رویداد در ولایات مختلف افغانستان اتفاق افتاده است. در آخرین مورد، حدود یک ماه پیش یک پسر در ولسوالی قادس ولایت بادغیس با شلیک اشتباهی گلوله مادرش را کشت.

بیشتر بخوانید
2 سال قبل - 256 بازدید

باتلاق ناامیدی؛ آسیب شناسی وضعیت زنان افغانستان پساجمهوریت


در بیست سال گذشته، زنان افغانستان توانستند که از کنج انزوای خانه پا به عرصه‌ی اجتماع گذارند. طوری که جمهوریت ناکام گذشته، حضور اجتماعی زنان را به عنوان دستاورد خویش در مجامع داخلی و بین المللی بیان می‌کرد. حضور زنان در تمام عرصه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی امنیتی پُررنگ بود. هرچند انتقادهای زیادی از نوع حضور زنان در همان زمان هم مطرح بود، اما حضور زنان را هیچ کسی نمی‌توانست انکار کند. زنان در عرصه‌ی سیاسی با تبعیض مثبت، یک چهارم پارلمان و شوراهای ولایتی را در اختیار داشتند و در کابینه حضور داشتند. در عرصۀ امنیتی تا معاونت وزارت‌های مهمی چون وزارت دفاع و داخله رسیدند. حوزه‌ی فرهنگی از حضور زنان زیباتر شده بود. در برخی دانشگاه‌های افغانستان حضور دختران در امتحان کنکور از پسران پیشی گرفت. آن‌ها در رسانه‌ها حضور پررنگی داشتند و حوزه‌ی ادبیات، هنر و سینما نیز گواه بر حضور گسترده‌ی زنان بود. زنان در فعالیت‌های اجتماعی نیز حضوری چشمگیر داشتند، نهادهای جامعه‌ی مدنی و احزاب سیاسی حضور زنان را پذیرفته بودند و آنان به راحتی در جامعه در کنار مردان به فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی می‌پرداختند. به طور خلاصه، زنان به آینده امیدوار بودند و تصور می‌شد که آنان بتوانند در کنار مردان، در ساختن آینده‌ی افغانستان نقش فعال خویش را ایفا کنند. با تسلط حکومت سرپرست بر قدرت، ورق برگشت و زنان به حاشیه رانده شدند. جای امیدواری گذشته را فضای یأس و ناامیدی حال و ترس از آینده‌ای مبهم فرا گرفت. اکنون که بیش از یک و نیم سال از تسلط طالبان بر افغانستان می‌گذرد، موضوع زنان، مهم‌ترین موضوع داخلی و بین المللی افغانستان است. زنان نه تنها از حضور اجتماعی منع شدند که حتی حق آموزش نیز از آنان دریغ شد. با گذشت یک و نیم سال از این اتفاق، بُهت عظیمی سراسر جامعه را فرا گرفته و پرسش مهمی برای همه مطرح شده که چه دلایلی باعث دگردیسی وضعیت زنان شد و چه راهکارهایی می‌توان بر حل این مشکل جستجو کرد؟ برای پاسخ پرسش‌های فوق عمدتاً سه اظهارنظر از طرف کارشناسان مطرح شده است. پاسخ نخست این است که قرائت حکومت سرپرست از دین باعث شده که آنان حضور زنان در جامعه را تحمل نکنند. برخی بر این نظر هستند که آموزه‌های قبیله‌ای به حاکمان کنونی اجازه‌ی حضور زنان در جامعه را نمی‌دهد. گروه سوم بر این باور هستند که زنان وجه المعامله برای به رسمیت شناسی حاکمیت‌شان بر افغانستان قرار گرفته است. البته گروه چهارمی نیز وجود دارد که مجموعه‌ی این عوامل را در سیاست جنسیتی حکومت سرپرست مؤثر می‌دانند. صرف نظر از این که چه عواملی باعث چنین رویکردی شده، مسأله‌ی مهم این است که به حاشیه راندن زنان از فعالیت‌های اجتماعی، پیامدهای ناگواری بر جامعه گذاشته که به سادگی نمی‌توان آن‌ها را جبران کرد. نخستین پیامد ناگوار سیاست جنسیتی حکومت سرپرست، نارضایتی سیاسی در عرصۀ داخلی و خارجی است. حضور اعتراضی زنان در خیابان‌ها نمود نارضایتی زنان از سیاست جنسیتی حکومت سرپرست است و بررسی فضای مجازی افغانستان عمق این نارضایتی را بیشتر نشان می‌دهد. در عرصه‌ی بین‌المللی نیز نارضایتی جهانی از سیاست جنسیتی طالبان روشن است، طوری که نیاز به توضیح بیشتری ندارد. من مهسا نیستم که دنیا برایم بجنگد، من یک دختر افغانم؛ قطعه‌ای از پازل فراموش شده می‌جنگم تا روزی که زن بودن دیگر جرم نباشد دومین پیامد، پیامد پنهانی‌ای است که کمتر کسی به آن توجه می‌کند و آن عقب افتادن افغانستان از توسعه‌‌ی انسانی است، طوری که افغانستان اکنون، در پایین‌ترین رده‌های شاخص توسعه‌ی انسانی در جهان قرار دارد. زنان به‌علاوه‌ی محرومیت از آموزش، با گرسنگی و بیماری‌های بیشتری مواجه شده و این موضوع، باعث شده که افغانستان در بخش شاخص‌های توسعه‌ی انسانی در حوزه‌ی زنان دستاوردی نداشته باشد. سومین پیامد، پیامد روانی سیاست جنسیتی حکومت سرپرست است. محرومیت زنان در عرصه‌های گوناگون باعث شده که ناامیدی بین زنان به شدت افزایش یافته و نرخ خودکشی زنان در کشور بالا رود، طوری که روزانه خبر خودکشی زنان در رسانه‌های زیادی انعکاس می‌یابد. گزارش‌ها نشان می‌دهد که مراجعه‌ی زنان به روان‌شناسان برای بهبود، افزایش چشمگیری یافته است. امروزه یکی از نگرانی‌های عمده‌، وضعیت روانی جامعه افغانستان است که به شدت به طرف بحرانی اجتماعی در حرکت است. چهارمین پیامد، پیامد اقتصادی محدودیت علیه زنان است. ممنوعیت کار زنان، خانواده‌های با سرپرستی زنان را آسیب جدی زده است. زنانی که تنها نان آور خانواده بودند، با محدودیت‌های کار مواجه شده و نرخ فقر را در کشور بالا برده اند. از سوی دیگر، اقتصاد جامعه‌ی متوسط شهری افغانستان متکی بر کار زن و مرد خانواده است و محرومیت زنان، این خانواده‌ها را به سوی قشر زیر خط فقر جامعه سوق داده است. نهایتاً؛ مهاجرت پیامد مهم دیگری است که زندگی خانواده‌ها را متأثر ساخته است. بسیاری از زنان فعال در حوزه‌های مختلف مجبور به مهاجرت شده اند و برخی از خانواده‌ها، به خاطر محرومیت دختران شان از آموزش، مجبور شده اند که ترک وطن کنند. مهاجرت باعث فرار مغزها و نیروهای متخصص جامعه شده و معلوم نیست که چگونه می‌توان این خلاء را در سال‌های آینده پر کرد. با توجه به پیامدهای ناگوار سیاست جنسیتی طالبان بسیاری از دلسوزان جامعه در صدد یافتن راه حلی هستند که زنان دوباره به فضای فعالیت اجتماعی برگردند. برخی بر این نظر هستند که فشار جامعۀ جهانی می‌تواند راهگشا باشد. برخی دیگر بر این نظر هستند که مشکل زنان باید از طریق رایزنی‌های داخلی حل گردد. واقعیت امر این است که فشارهای بین المللی و تلاش‌های داخلی به بن بست خورده و دورنمای روشنی برای احقاق حقوق زنان حداقل در کوتاه مدت به نظر نمی‌رسد. نگارنده بر این باور است که تلفیقی از تلاش‌های داخلی و فشارهای بین المللی می‌تواند زنان و جامعه را از این باتلاق ناامیدی نجات دهد. در این میان نقش روحانیون در این برهه‌ی حساس تاریخی بیشتر از سایر گروه‌های اجتماعی است. جامعه‌ی روحانیت افغانستان مسئولیت تاریخی دارد که با موضع گیری روشن در باب آموزش زنان و حقوق اجتماعی آنان، نقش خویش را ایفا نماید. سکوت مردان جامعه‌ی افغانستان، به ویژه جامعه‌ی روحانیت به سادگی از حافظه‌ی تاریخ زدوده نخواهد شد و یقیناً تاریخ و نسل‌های بعدی در مورد همه‌ی ما قضاوت خواهد کرد.نویسنده: داوود عرفان

بیشتر بخوانید